۱۳۹۰ اردیبهشت ۶, سه‌شنبه

طنز: اینترنت حلال


صبح زود از خواب بلند می شم و از تخت خواب بیرون می پرم. لباسهامو عوض میکنم و صبحانه مختصری می خورم. 10 دقیقه بعد جلوی درب ورودی شهرداری وایستاده ام و هیجان زده وارد سالن ورودی ساختمان میشم. میپرسید چه خبره و از کجا اینهمه هیجان؟؟ راستش اینه که امروز روزیست که شروع به صدور مجوز استفاده از شبکه ملی کرده اند. ماه ها طول کشیده تا به این مرحله برسم. چند ماه پیش تمام مدارک و اسناد شخصی ام را به اداره کل پاکسازی مجازی تحویل دادم و بعد از اون فقط من بودم و تحمل هفته ها انتظار و صبر... اما دیروز خبر رسید که گفتند فردا بیا. خلاصه حالا اینجام و خانمی کاغذی بدستم میده که روش نوشته «گواهینامه فعالیت آزاد در فضای مجازی پاک». با عجله برمیگردم خونه و تندی کامپیوترمرا روشن میکنم. صورت متبسم امام در مانیتور ظاهر شده - یکی از شرایط پذیزش درخواست مجوز استفاده از نرم افزارهای اصلاح شده دولتی بود - و بعد ویندوز باز میشه و روی مرورگر پاک اینترنت حلال مصوب وزارت فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی کلیک میکنم. قبلا - یعنی زمانی که نیروهای غربی و بیگانه بر فضای مجازی تسلط داشتند - اولین سایتی که بهش مراجعه میکردم فیسبوک بود، بعد به تویتر میرفتم و چند تا جمله مزخرف توییت میکردم و بعد از اون یا با دوستان ایمیل و عکس های مختلف تبادل میکردم یا امور وبسایت ماهیگیری ام را ترتیب میدادم. حالا که دولت اینترنت را برای ما پاک کرده دیگر همه چیز فرق داره و من برای اولین بار میتونم با خیال راحت وصل بشم و هیچ نگران صدمه به روح و روانم چه بطور آشکار و چه پنهانی نباشم. الآن فرصت این را دارم که با دوستان مومن و با حسن نیت آشنا بشم و دوستان گمراه و مزخرف قبل رو ترک کنم. بدین قصد وارد تالار گفتگوی «شیعه چت» میشم. اما کسی نیست. عیب نداره میرم به شبکه اجتماعی مدینه. باز هم کسی نیست. بدتر از اون اینه که تعداد اعضا فقط یک عضو را نشون میده. خوب باشه، تالار گفتگوی پاک زیاده. خدا را شکر که در تالار گفتمان پایگاه ریاست جمهوری یکی با اسم کاربری «م ا ن» را پیده میکنم و سر صحبت را باهاش باز میکنم. خیلی آدم پرحرفیه و در واقع بعضی حرف هاش یک کم افراطی بنظر میاد. بعد از مدت کوتاهی از وراجیش زده میشم و تالار را مایوسانه ترک میکنم.

حالا مانده ام چکار کنم؟ با احساس خستگی و بلاتکلیفی کامپیوتر را خاموش میکنم و گوشی تلفن را برمیدارم. به شماره تلفن کمک رسانی شبکه پاک که از ارایه دهنده خدمات اینترنتم گرفتم زنگ میزنم. مرده که از صداش بنظر میرسه حد اقل 70 سالشه جواب میده. ازش میپرسم که آیا مشکلی با شبکه ملی پیش اومده؟ بقیه کجان؟ آنلاین اثری از کاربران دیگر نیست؟! میگه نمی دونم خودم اهل اینترنت و اینا نیستم ولی از نوه اش شنیده همه اینترنت رو ول کرده اند و بجای اون حضوری با هم ملاقات میکنند، میگه اونطوری راحتتره پسرم... ازش تشکر کرده و قطع میکنم. میرم بیرون قدم بزنم. توی پارک متوجه میشم که همه دور هم جمع شدند و با لابتاپ روی زانوشون و مبایل بدست دارند به اینترنت حرام وصل میشن. یه نگاهی میندازم و میبینم که یارو رو فیسبوک داره با یک دختر بی حجاب گپ میزنه. احساس میکنم دنیا باز پررنگ شده و با لبخندی مبایلم را از جیب درمیارم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر